توضیحات
کتاب اراده به خردورزی نوشته دکتر علی صاحبی میباشد که توسط انتشارات سایه سخن منتشر شده است.
کتاب اراده به خردورزی برداشتی از فنون و روشهای رویکرد ساختارشکنانه آلبرت الیس است که بنیانگذار رویکرد شناختی در رواندرمانی، مؤثرترین روانشناس قرن بیستم شناخته شده است.
کتاب حاضر با گرته برداری از آموزههای الیس، به طور گامبهگام شما را با تلههای فکری و خطاهای شناختی و پیامدهای رفتاری آن آشنا میکند.
با طراحی پنج درس عملی و تکالیف مربوط به هر درس، یک کتاب کار ساده ولی عمیق و اثربخش را در اختیار شما قرار میدهد.
خواندن این کتاب و انجام تکالیف عملی آن میتواند زمینه ورود به یک زندگی خردمندانه را فراهم سازد، زندگیای که در آن، عقل و استدلال و شناخت بر احساسات و هیجانات غلبه دارد.
بدون شک مشاوران و روانشناسان و درمانگران دیگر نیز میتوانند از این کتاب به عنوان یک تکلیف خانگی منسجم و سازمانیافته استفاده کنند و از دروس آن برای انسجام بخشیدن به آموزشهای جلسات فردی – گروهی خود سودجویند.
کتاب اراده به خردورزی به عنوان یک کتاب کار و تمرین عملی برای افرادی نوشته شده است که با مشکل خاصی در زندگی رودررویند یا میخواهند به زیرساختهای فکری و تظاهرات رفتاریشان انسجام بهتری دهند و با افزایش کارایی خود خشنودی و رضایتمندی بیشتری را تجربه کنند.
از اینرو این کتاب برای طیف وسیعی از افراد پیر و جوان با هر سطحی از تحصیلات میتواند مورد استفاده قرار گیرد. به خوانندگان توصیه میشود برای استفاده بهتر از این کتاب آن را یک کتاب مستقل خودیاری بدانند.
اگر تکالیف کتاب را به دقت انجام دهید و مفاهیم کتاب را خوب تمرین و درونسازی کنید، میتوانید فرایندهای حل مسئله را بیاموزید و یک زندگی خردمندانه با تسلط بهتر بر عواطف و احساسات در پیش بگیرید.
در کتاب اراده به خردورزی میخوانیم:
طبق نظریه رفتاردرمانی عقلانی – عاطفی که در این کتاب به اختصار روش عقلانی مینامیم، عوامل بیرونی یا دیگران نمیتوانند ما را ناراحت و یا عصبانی کنند. بلکه این ما هستیم که خود را با باورهای غیرمنطقی خود ناراحت میکنیم یا ناراحت نگه میداریم.
این باورها در سه گروه اصلی جای میگیرند و در هر یک از این باورهای ناکارآمد و غیرمعقول، یک باید مطلق یا توقع وجود دارد. اگر این بایدها و توقعات مطلق را به ترجیح یا خواسته تبدیل کنیم، میتوانیم میزان ناراحتیمان را به حداقل برسانیم.
بر اساس نظریه رفتاردرمانی عقلانی – عاطفی سه باور غیرمنطقی آمیخته به بایداندیشی و مطلقگرایی عبارتاند از:
- باید تحت هر شرایطی کارهای مهم را کامل و بینقص انجام دهم و آدمهای مهم زندگیام (پدر، مادر، همسر یا رئیس) حتماً تأییدم کنند، در غیر این صورت احساس عدم لیاقت و بیارزشی میکنم و بسیار ناراحت میشوم.
- دیگران – به ویژه اطرافیان و نزدیکانم – تحت هر شرایطی باید با من منصفانه و عادلانه رفتار کنند و مرا ناکام نکنند، در غیر این صورت آدمهای بدذاتی هستند و حق دارم هرگونه میخواهم با آنها رفتار کنم.
- شرایط زندگی باید همیشه طبق میل و خواسته من باشد و مرا زیاد به زحمت و مشقت نیندازد، نیازهایم را ارضا کند تا لازم نباشد برای اصلاح یا تغییر آن زحمت زیادی بکشم یا سختی تحمل کنم. اگر شرایط طوری که میخواهم نباشد، افتضاح خواهد بود و نمیتوانم تحمل کنم و به هیچ وجه نمیتوانم خوشحال باشم.
روش عقلانی و خردورزانه نه تنها مخالف انتظار تأیید از دیگران و انتظار انصاف داشتن و برخورداری از آسایش نیست، بلکه افراد را به آن تشویق میکند به شر آنکه انصاف تأیید را ترجیحمان بدانیم نه آنکه به طور مطلق و افراطی به دنبال آنها باشیم.
انسان به طور طبیعی هدفجو و لذتگرا است و معمولاً – نه همیشه – خواهان دستیابی به نتیجه فردی و اجتماعی بهتر است.
اما وقتی همیشه هشیارانه یا ناهشیارانه و در همه جا توقع کامیابی و ارضا شدن داریم، در حاشیه خطر حرکت میکنیم، چون واقعیت زندگی این است که ما نیز مانند دیگران گاهی اوقات کامیاب و رضایتمند نمیشویم.
با داشتن هر یک از سه باور غیرمنطقی در چنین زمانی به جای کمی دلخوری یا دلسردی که احساسی سالم است، معمولاً احساس بدبختی، خشم و درماندگی شدی میکنیم.
مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.