توضیحات
کتاب سه رساله درباره نظریه جنسی (Drei abhandlungen zur sexualtheorie) نوشته زیگموند فروید میباشد که توسط ابراهیم ملکاسماعیلی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات نگاه منتشر شده است.
در کتاب سه رساله درباره نظریه جنسی، زیگموند فروید به تبیین نظریه جنجالبرانگیز خود درباره عقدههای ادیب و الکترا پرداخته که به نوعی پایه و اساس اندیشههای این روانکاو بزرگ و تأثیرگذار در تاریخ این علم است.
زیگموند فروید روانکاو بزرگ اتریشی با طرح نظریههای شگفتانگیز در روانشناسی، دری نو به درک انسان از خود گشود. کشف ضمیر ناخودآگاه، بررسی ریشهی نارساییهای روحی در گذشتهی خود.
طرحهای شگفتانگیز وی در روانکاوی و روانشناسی خواب باعث شد که نظریههای او در ادبیات نیز بسیار تأثیرگذار شود و امروزه هیچکس از کسانی که خود را اهل ادبیات میدانند بینیاز از خوانش و فهمیدن آثار فروید نیستند.
بخشی از کتاب سه رساله درباره نظریه جنسی
کژرویهای جنسی
واقعیت نیازهای جنسی انسان و جانوران را در زیستشناسی با مفروض داشتن «غریزه جنسی» بیان میدارند. در این رابطه از مشابهسازی با غریزه دریافت غذا، از غریزه گرسنگی حرکت میشود. زبان محاورهای در اینجا فاقد واژهای متناظر با «گرسنگی» است، زبان علمی برای رساندن این منظور «لیبیدو» را به کار میگیرد.
باور عمومی آکنده از تصورهای معینی از سرنوشت و خصلتهای این غریزه جنسی است که بر مبنای آن، این غریزه در کودکی غیبت دارد و در هنگام و در ارتباط با فرآیند رشد جسمانی در بلوغ ایجاد میگردد و در جلوههای جذابیت غیرقابل مقاومتی بیان میگردد که یک جنس بر جنس دیگر اعمال میکند و مقصد آن میباید آمیزش جنسی باشد یا دستکم کردارهایی که در این جهت عمل میکنند.
لیکن ما دلیلهای فراوانی داریم که این گزارشها را به مثابه تصویری به طور کامل نامناسب از واقعیت مشاهده کنیم. اگر با دقت بیشتر بر آن نظر بیفکنیم، آن را سرشار از اشتباهها، بیدقتیها و پیشداوریها میبینیم.
نویسنده در ادامه کتاب سه رساله درباره نظریه جنسی میگوید :
١. مغایرتها در ارتباط با موضوع جنسی
نظریه مردمپسند غریزه جنسی به بهترین وجه با افسانه شاعرانه تقسیم انسان به دو نیمه زن و مرد که در عشق از نو اتحاد دوباره را میجویند، انطباق دارد. از اینرو شگفتزده میشویم، هنگامی که میشنویم مردانی هستند که برایشان نه زن بلکه مرد و زنانی هستند که برایشان نه مرد، بلکه زن موضوع جنسی است.
این اشخاص دارای تمایل جنسی مخالف یا بهتر جنسیت وارونه هستند و به این داده واقعی وارونگی جنسیتی گفته میشود. تعداد چنین انسانهایی بسیار زیاد است و در کل به دست آوردن آمار دقیق آنها با مشکل روبرو است.
الف. وارونگی جنسی
رفتار وارونه جنسیتها. اشخاص ذکرشده در جنسیتهای مختلف، رفتارهای متفاوتی دارند.
الف. ا- آنها به طور مطلق وارونه جنسیتی هستند، یعنی موضوع جنسیشان میتواند تنها از جنس موافق باشد، در حالی که جنس مخالف نمیتواند هیچگاه برایشان برابر ایستاده اشتیاق جنسی گردد، بلکه آنها را بیتفاوت باقی میگذارد یا حتی بیمیلی جنسی در آنها برمیانگیزد.
آنها به عنوان مرد، به سبب این بیمیلی قادر نیستند عمل جنسی بهنجار را به انجام برسانند یا در صورت به انجام رسانیدنش، این عمل برایشان فاقد هرگونه لذتی است.
الف. ب – آنها وارونه جنسیتی دوسویه (روانی جنسی – هرم افرودیتی) هستند، یعنی موضوع جنسی آنها میتواند هر دو جنس هم موافق و هم مخالف باشد، از اینرو وارونگی جنسیتی آنها خصلت مستثنیکننده ندارد.
الف. ج- آنها وارونه جنسیتی موقعیت گرا هستند؛ یعنی تحت شرایط بیرونی معین که در آن نامتناسب بودن موضوع جنسی بهنجار و تقلید در مرتبه نخست قرار میگیرد، میتوانند فردی را از جنس موافق به عنوان موضوع جنسی انتخاب کنند و در این رابطه عمل جنسی را با احساس رضایت به انجام برسانند.
وارونگان جنسیتی در داوریشان درباره ویژگیهای غریزه جنسی خویش رفتاری پرتنوع از خود بروز میدهند. برخی از آنان وارونگی جنسیتی را به عنوان امری بهنجار تلقی میکنند، همانگونه که فرد بهنجار جهت لیبیدوی خود را میبیند و با سرسختی از برابری آن با رفتار جنسی بهنجار جانبداری میکند.
برخی دیگر با واقعیت وارونگی جنسیتی خود تعارض دارند و آن را به مثابه وسواس اجباری احساس میکنند.
مغایرتهای دیگر به دادههای زمانی مربوط میگردد. ویژگی وارونگی جنسیتی در افراد میتواند یا همواره تا حدی که حافظه یاری میدهد، موجود باشد، یا این امر نخست در زمانی معین، پیش یا پس از بلوغ خود را نشان میدهد.
مطالعهی این کتاب از فروید را به شما پیشنهاد میکنیم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.