توضیحات
کتاب سایهات را مالک شو (به انگلیسی: Owning your own shadow: understanding the dark side of the psyche) نوشته رابرت الکس جانسون میباشد که توسط سیمین موحد به فارسی ترجمه و توسط انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی منتشر شده است.
در کتاب سایهات را مالک شو میخوانیم:
مسیری که آغاز کردهاید دشوار و دوستداشتنی است.
مفهوم سایه در ادبیات یونگ یکی از مهمترین موضوعاتی است که درک آن در سفر فردیت یافتگی به فرد کمک بزرگی میکند. در جایی روانکاو بزرگ یونگی آقای جیمز هیلمن گفته بود اگر یونگ زنده بود باید جایزه صلح نوبل برای کشف و معرفی مفهوم سایه به او اعطاء میشد.
به واقع این جمله هیلمن دقیق و کارشناسانه است، زیرا مفهوم سایه به ما نشان میدهد چگونه برخوردها و قضاوتهای ما نسبت به دیگران ریشه عمیقی در ارزشگذاریهای ما به امور برمیگردد، اما همین مفهوم ساده در عمل ما را دچار گیجی و سردرگمی میکند و اینقدر این سردرگمی فراگیر است که عموماً پیشنهاد میشود مفهوم سایه با حضور مربی مکاشفه گردد.
اما کتاب سایهات را مالک شو به علت اینکه ایشان خود به شدت علاقهمند کار روی روان و روح خویش بوده است کاربردی و ساده نگارش شده است به ویژه که ایشان از تمرین الاکلنگ برای استخراج سایهها استفاده کرده که عالی توانسته خواننده را تا مقصد مربیگری نماید.
شایان ذکر است که سایه مفهوم وسیع با کارکردهای متنوعی است که بنیاد به علت ارزش اهمیت آن کتب دیگری در این زمینه چاپ کرده است که اسامی آنها در پایان کتاب آمده است.
میگویند داستان محبوب، دکتر یونگ از این قرار بوده است:
روزی آب حیات در آرزوی شناخته شدن روی سیاره زمین از چاه آرتزین جوشید و بیهیچ تلاش یا محدودیتی روی زمین جاری شد.
مردم از هر طرف برای نوشیدن از این آب جادویی روان شدند و خود را با آن سیراب کردند و این آبی زلال و نیروبخش بود؛ اما بشر از اینکه اوضاع به این حالت بهشتی باقی بماند خشنود نبود.
پس به تدریج دور چاه را حصار کشیدند و برای آمدن کنار آن عوارض خواستند، برای اراضی اطراف آن ادعای مالکیت کردند و قوانینی وضع نمودند، درباره اینکه چه کسی میتواند سر چاه بیاید و چه کسی نمیتواند، به این ترتیب درهای ورود به محوطه چاه را قفل کردند.
به زودی چاه به مالکیت قدرتمندان و نخبگان درآمد. از اینرو آب خشمگین و ناراحت شد و از جریان بازایستاد و از جای دیگری شروع به جوشیدن کرد. مالکان اراضی اطراف چاه در ابتدا به قدری غرق قدرت و تملک خود بودند که متوجه ناپدید شدن آب نشدند.
آنها همچنان به فروش آب ادامه دادند؛ در این میان تعداد کمی از مردم متوجه شدند که قدرت حقیقی از بین رفته است.
اما چند تن از افراد ناراضی با شهامت بسیار به جستجو پرداختند و چاه ارتزین جدید را پیدا کردند. به زودی آن چاه هم به کنترل سودجویان زمینها درآمد و به همان سرنوشت دچار شد. به همین ترتیب چشمه از من سر از جای دیگر درآورد و این داستان در طول تاریخ ادامه یافته و مییابد.
این داستان بسیار غمانگیزی است که یونگ را تحت تأثیر قرار داد، او دریافت که چطور حقیقت، میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و به صورت امری خودمحورانه درآید.
در ادامه کتاب سایهات را مالک شو میخوانیم:
علوم، هنر و خصوصاً روانشناسی از این روند تاریک، آسیب دیدهاند؛ اما شگفتی داستان این است که آب همیشه جایی جاری است و هر شخص هوشمندی که شهامت جستجو کردن و یافتن آب زنده به شکل کنونیاش را داشته باشد به آن دسترسی پیدا میکند.
آب همیشه به عنوان نماد ژرفترین منبع تغذیه روحی و معنوی بشر مورد استفاده بوده است. آب مثل همیشه در تاریخ عصر ما نیز جاری است، زیرا چشمه به رسالتش وفادار است، اما در جاهای دور و غریبی جریان دارد.
آب اغلب اوقات از جاری شدن در نقاط مرسوم بازایستاده و بعد در حیرتانگیزترین جاها جاری شده است. خدا را شکر که آب هنوز آنجاست.
ما در کتاب سایهات را مالک شو برخی از نقاط عجیب و غریبی را که این روزها آب حیات در آنجا جاری است بررسی میکنیم. آب مثل همیشه آزادانه جریان دارد و تازه است و همچون گذشته آب حیات به شمار میرود.
مشکل اصلی این است که آن را باید جایی پیدا کرد که کمتر از همه انتظارش را داری. این معنای عبارت انجیلی است که میگوید «چه نیکی میتواند از ناصریه بیاید؟» ناصریه برای مسیحیت مکانی مقدس و محل تولد منجی است، اما در عصر انجیل جای خوبی به شمار نمیرفت و بعیدترین نقطه برای یافتن تجلی روح بود.
خیلیها به این دلیل نمیتوانند آب حیات خدادادیشان را پیدا کنند که آماده جستجوی نقاط غیرعادی نیستند. احتمالش هست که بار دیگر در ناصریه ظاهر شود و مثل گذشته نادیده گرفته شود.
یکی از این منابع دور از انتظار، سایه خود ماست، یعنی آن دسته از خصایص شخصیتمان که انکارشان میکنیم. همانطور که بعداً خواهیم دید، این بخشهای انکارشده بینهایت ارزشمندند و نمیتوان نادیدهشان گرفت.
همانطور که در مورد آب حیات بیان شد، سایه به طور عذابآوری همیشه و هر لحظه درون ماست و در صورتی که وجودش نادیده گرفته شود در یک لحظه از ما انتقام ندیده شدن خود را میگیرد.
مطالعهی این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.