توضیحات
کتابکار روابط یکطرفه (The one way relationship workbook) نوشته دکتر نیل لوندر و دکتر الن کاوائیولا میباشد که توسط احمد تصویری به فارسی ترجمه و توسط انتشارات ارجمند منتشر شده است.
به همه ما از کودکی یاد دادهاند که حواسمان به احساسات دیگران هم باشد؛ حتی گاهی بیشتر از خودمان.
بچهها در سراسر دنیا مخاطب چنین توصیههایی هستند: «به دوستت هم بده»، «کاری که کردی بهترین دوستت رو ازت رنجوند» یا حتی این اواخر «دوستی یه ارتباط دوطرفه است».
به نظر مهمترین امر در تربیت کودک این است که او را خودمحور بار نیاوریم و کاری کنیم که همیشه احساسات و نیازهای دیگران را نیز در نظر بگیرد.
این واقعیتی انکارناپذیر است: ما در این دنیا به بقیه احتیاج داریم. خیلی زیاد. یک زندگی شاد و رضایتبخش بدون توجه و حساس بودن نسبت به دیگران ممکن نیست.
ما موجوداتی اجتماعی هستیم و از اساس برای همکاری، همزیستی و عشق ورزیدن به سایر هم نوعانمان پدید آمدهایم. کمترین دلیل اینکه همه در سیارهای مشترک زندگی میکنیم و برای بقا، مجبوریم به نیازهای یکدیگر احترام بگذاریم.
اما با وجود میلیونها پدر و مادر و معلمی که میکوشند به کودک مهم بودن دیگران را یاد بدهند – و البته که دیگران مهماند – هنوز در بین ما کسانی یافت میشوند که اصلاً نمیتوانند جز خودشان چیز دیگری را ببینند.
برای توصیف این افراد کلمات زیادی داریم:
غرق در خود. پر تبختر. خودخواه. خودبرتربین. خودشیفته. خودنما و پرادعا؛ بیملاحظه و خودرأی؛ مغرور و بیعاطفه؛ و… این دنباله را میشود تا ابد در توصیف کسی که فقط به خودش اهمیت میدهد ادامه داد. کسانی که انگار هیچ قانونی شامل حالشان نیست؛ کودکان نوپایی که حالا به فردی بزرگسال تبدیل شدهاند اما هرگز یاد نگرفتهاند که مرکز دنیا نیستند.
بدتر از همه اینکه این دسته از افراد واقعاً خودشان را خاص و بهتر از هر کس دیگری میدانند. هیچ بعید نیست برای اینکه شیرفهم شوید آنها واقعاً کیستند – انسانی منحصربهفرد و متفاوت از سایرین – از هیچ تلاشی دریغ کنند؛ و درست به خاطر همین توهم بینظیر بودن است که درمان این افراد نیز درمانی خاص و ویژه به حساب میآید.
در ادامه کتابکار روابط یکطرفه آمده است:
فرد خودشیفته، گارسون رستوران را آنقدر معطل میکند تا مطمئن شود سفارشش مهمتر از سفارش بقیه مشتریها است. سیگارش را بیتفاوت به مقررات محیط در صورت همکارش روشن میکند، فقط و فقط به این دلیل که قانون برای دیگران است و در مورد او صادق نمیکند؛ دیگرانی که همچون گوسفندان یک گله از خودشان اختیاری ندارند و باید به هر چه قانون میگوید عمل کنند.
هرگز به تغییر این افراد فکر نکنید (حتی اگر جرئتش را دارید!) که مرتکب اشتباه بزرگی میشوید. اصرار برای اینکه فرد خودشیفته دیگران را هم ببیند، آب در هاون کوبیدن است. او بیدرنگ متقاعدتان میکند که مشکل از شما است و افراد معمولی توان درک نبوغ و استعدادش را ندارند.
حقیقت این است که این افراد بیاندازه متکبر و خودرأی هستند و روانشناسی دربارهشان از اصطلاح خودشیفته استفاده میکند. واژهای که از نام نارسیسوس، یکی از خدایان یونان باستان برگرفته شده است. نارسیسوس افسانهای بهقدری در خودش غرق بود که دست آخر دیوانهوار عاشق بازتاب تصویر خودش در آب برکه شد.
خودشیفتگی وضعیتی مرضی و نابهنجار است و بهتر است بدانید فردی دارای صفات خودشیفتگی، ممکن است به یک اختلال روانی مشخص مبتلا باشد؛ اختلال شخصیت خودشیفته.
تعداد افراد مبتلا به این وضعیت سر به فلک گذاشته و حالا عموم مردم با اختلالات شخصیت ازجمله اختلال شخصیت خودشیفته آشنایی بیشتری دارند.
متخصصین بسیاری معتقدند که این اختلال در ایالاتمتحده رشدی همهگیر داشته است. میپرسید چرا؟
به آمار ۵۰ درصدی طلاق نگاه کنید؛ ازدواجهایی فرو پاشیده که کودکان بختبرگشته را به جبران احساس طردشدگی و بیمهریهای فراوانی که در زندگی تجربه کردهاند، به جستوجوی بیپایان توجه و تحسین وادار میکند.
یا والدینی که از والدگری خویش شرم سارند و به جبران این احساس گناه، به تلافی زمانهایی که حق فرزندشان است و آن را به پای شغلشان تلف میکنند، میکوشند با خرید هر چیزی که بچه اراده کند خودشان را قدری تسکین بدهند.
یا شاید علت این شیوع بیسابقه خودشیفتگی را باید در خانوادههای کمجمعیت ایالاتمتحده – در مقایسه با دیگر نقاط جهان – جستوجو کرد که کودکانشان فرصت بیشتری برای هر چه بیشتر خواستن پیدا میکنند.
یا شاید در پی فشار تلویزیون و رسانهها است که فکر میکنیم فقط با خرید یک کفش، یک لباس یا یک عطر خاص، به جایگاهی یکتا دست پیدا میکنیم و یک شبه محبوب دیگران میشویم.
پشت جلد کتابکار روابط یکطرفه
کتابکار روابط یکطرفه ابتدا پدیده خودشیفتگی را بهطور کامل معرفی میکند، انواع آن را توضیح میدهد و زمینهها و عوامل مؤثر بر شکلگیری آن را برای خواننده تشریح میکند.
سپس در بخش دوم کتاب راهبردهایی عملی معرفی میکند که خواننده به کمک آنها نخست چگونگی رابطهاش با فرد خودشیفته را تحلیل میکند و سپس برای ایجاد تغییرات موردنظرش و تبدیل کردن این رابطه یکطرفه و ناسالم به رابطهای دو سویه و بالغانهتر برنامهریزی میکند.
کتابکار روابط یکطرفه خودشیفتگی را به صورت جامع بررسی میکند؛ خودشیفتگی در روابط عاشقانه، خودشیفتگی در روابط والدین و فرزندان، خودشیفتگی در روابط دوستانه و خودشیفتگی در محیط کار.
تمرینهای عملی زیاد این کتاب باعث میشود فقط بهاضافه کردن اطلاعات خواننده بسنده نشود.
دو نویسنده کتاب متخصص روانشناسی هستند و در دانشگاه نیز تدریس میکنند؛ دکتر کاوائیولا و دکتر لوندر، در زمینه مسائل ارتباطی و معضل خودشیفتگی صاحب نام هستند.
قبلاً کتاب پر فروشی درباره خودشیفتگی در محیط کار با نام «همکاران سمی» نوشتهاند و در برنامههای تلویزیونی و رادیویی، سمینارها و کارگاههای سازمانی بسیار زیادی به افراد کمک کردهاند با پدیده خودشیفتگی آشنا شوند و برای رسیدگی به آن توانمند شوند.
مطالعهی این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.