توضیحات
کتاب سوپر ایگو (به انگلیسی: Super ego) نوشته پرسیلا روت میباشد که توسط مهرداد فیروزبخت به فارسی ترجمه و توسط انتشارات روانشناسی و هنر منتشر شده است.
در کتاب سوپر ایگو میخوانیم:
هر آدمی سوپر ایگو دارد، اما همه به آن سوپر ایگو نمیگویند. بعضی آن را وجدان یا حتی وجدان گناه و برخی اخلاقیات مینامند؛ اما با هر نامی، همه آن را دارند.
مشخصترین نشانهی سوپر ایگو، ندایی در سر شما است که نمیگذارد اشتباه کنید (برای مثال نمیگذارد عملی غیرقانونی، غیراخلاقی یا نامهربانانه انجام دهید). حتی وقتی هیچکس از این جریان آگاه نیست البته همانطور که خواهیم دید، سوپر ایگو به این ندا محدود نمیشود.
وقتی مقهور وسوسه میشوید و کاری میکنید که میدانید نباید انجام میدادید … و حتی وقتی اصلاً کاری انجام ندادهاید، سوپر ایگو شما را از درون تنبیه میکند.
اگرچه میتوانید آن را «وجدان» بدانید، ولی منظور فروید از سوپر ایگو دقیقاً وجدان نیست، هرچند این دو، کیفیات و خصوصیات مشترک زیادی دارند.
یکی از بزرگترین تفاوتهای ایدهی باستانی «وجدان» و بسط روانکاوانهی آن، یعنی «سوپر ایگو»، آن است که در مفهوم سوپر ایگو، غالباً بین آنچه شخص آن را هشیارانه مجاز میداند و آنچه سوپر ایگو عملاً به او اجازهی انجام آن را میدهد، رابطهی بسیار کمی وجود دارد.
به عبارت دیگر: گاهی اوقات احساس گناه شدید یا احساس مبهم بد بودن میکنیم، بیآنکه بدانیم چرا احساس گناه و بد بودن میکنیم.
برای مثال، آدمها غالباً وقتی در گمرک فرودگاه مورد بازخواست قرار میگیرند، یا مأمور پلیس آنها را برای تفتیشهای معمول کنار میکشد، مضطرب میشوند، هرچند میدانند که مرتکب هیچ نوع عمل غیرقانونی نشدهاند.
قضیه وقتی پیچیدهتر میشود که سوپر ایگو گاهی اوقات کاملاً مستقیم و به صراحت در درون ما حرف میزند و برای مثال میگوید:
- یالا بجنب کار کن، خیلی وقته کارها را عقب انداختی!
- دیگه شکلات نخور!
- اگر ظرفهای کثیف روی میز را نشویی، وقتی برمیگردی خانه، باید آنها را قبل از اینکه بروی بیرون، بشویی!
گاهی اوقات از این هم تنبیهگرتر میشود:
- خیلی آدم پست و بیرحمی هستی که با خواهرت این طوری رفتار می کنی
یا حتی از این هم تنبیهگرتر میشود:
- آدم رذلی هستی
- لیاقت دوستی و محبت هیچکس را نداری
- لیاقت تو، بدبختی است
همهی اینها روشهای سوپر ایگو برای تعلیم یا حملهی مستقیم از درون هستند. از سوی دیگر، از آنجا که این ندای درونی، بسیار دردناک است، سعی میکنیم به نحوی آن را در دیگران ادراک کنیم:
- اگر یک ذره با خواهرم نامهربانی کنم، از من متنفر میشود
- خواهرم آدم حساس و سردی است و همیشه در من احساس بد بودن ایجاد میکند
- رئیس من همیشه از من ایراد میگیرد که تأخیر دارم
- میدانم که فکر میکنند چاق هستم و از اینکه من را در حال خوردن شکلات میبینند، بیزارم
سوپر ایگو غالباً ما را هدایت یا از انجام کارها منع میکند. ما نیز از این جریان آگاهی نداریم؛ شاید فقط از این آگاه هستیم که یک اتفاق توضیح ناپذیر در درونمان در حال وقوع است:
- «نمیدانم چرا، ولی دوست ندارم به این مهمانی بروم»
- «نمیدانم … تا وقتی تکلیفم را انجام ندهم نمیتوانم آرام و قرار داشته باشم»
- «خوشحالم که مثل یک ماهی کوچولو، توی یک حوض کوچک هستم»
- «جاهطلبیهای بزرگی ندارم!»
سوپر ایگو در این موقع، نامریی یا ناشنودنی- و یا به قول روانکاوان، ناهشیارانه – است. با آنکه نمیدانیم در حال تأثیر گذاشتن بر ما است، اما بر احساسات، آرزوها و رفتار ما تأثیر شدیدی میگذارد.
در کتاب سوپر ایگو، معنای سوپر ایگو نزد روانکاوان و این را که چرا سوپر ایگو اینقدر مفهوم مفید و مهمی است، توضیح خواهم داد.
برای نشان دادن جایگاه سوپر ایگو در نظریهی روانکاوی، ابتدا دو مدل فروید دربارهی طرز کار ذهن را توضیح میدهم. سپس به این سؤال میپردازم که آیا سوپر ایگو ضروری است؟ (اصلاً چرا باید سوپر ایگو داشته باشیم؟ بهتر نبود سوپر ایگو نمیداشتیم؟)
در ادامه، مطالب زیر را به طور مختصر بیان خواهم کرد.
آچه در کتاب سوپر ایگو میخوانیم:
سوپر ایگو، چگونه ندا و احساسی است؛ وقتی از درون به ما میگوید چه کار کنیم و چه کار نکنیم، چطور به نظر میرسد و چگونه به بیرون فرافکنی میشود که احساس میکنیم دیگران در حال نقد و قضاوت ما هستند؛ یا حتی چطور میتوانیم آن را به دیگران پیوند بزنیم تا ما را از سختگیری سوپر ایگو مصون دارد؛ و میپرسم «سوپر ایگویی که ناهشیارانه مشغول کار است، چه علائمی دارد؟»
سپس بحث را با خاستگاههای سوپر ایگو – یعنی رویدادهای دوران کودکی که یک منتقد درونی و قضاوتگر در هر یک از ما به جا میگذارد و کندوکاو برخی از نگاههای فعلی روانکاوان به این خاستگاهها، تمام میکنم.
مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.