توضیحات
کتاب تئوری انتخاب (به انگلیسی: Choice theory: a new psychology of personal freedom) نوشته دکتر ویلیام کلسر میباشد که توسط دکتر علی صاحبی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات سایه سخن منتشر شده است.
کتاب تئوری انتخاب در واقع مانیفست رویکرد روانشناسی مثبتگرای تئوری انتخاب و واقعیت درمانی در گستره روانپزشکی، روانشناسی و علوم رفتاری است.
ویلیام گلسر در سال ۱۹۹۵ نظریه جدیدی در خصوص آسیبشناسی روانی اختلالات رفتاری و روانی و روش درمان آن ارائه نمود و آن را واقعیت درمانی نامید.
در کتاب تئوری انتخاب، ویلیام گلسر، متهورانه در برابر رویکرد مسلط سنتی روان تحلیل گری موضعگیری کرده و ادعا میکند: «زیرساختهای اصلی اختلالات روانشناختی و نشانههای مرضی بیماران، نه تجربههای گذشته یا سرکوبها و خاطرات واپس راندهشده به حوزه ناخودآگاه فرد که مسئولیت گریزی و نادیده انگاری واقعیت است».
گلسر راه درمان بیماران و کاهش رنجهای روانی اعم از کلیه اختلالات روان آزردگی (نورزها) و اختلالات روانپریشی (سایکوز) را ترکیب متعادل شفقت و مهربانی و آموزش انضباط برای دعوت کردن فرد روان رنجور به مسئولیتپذیری بیشتر برای ارضای نیازهای خود و رویارویی با واقعیتهای زندگی به جای فرار از آنها یا انکار واقعیت با دلیلتراشی و توجیه و قربانی و ناتوان پنداشتن خود میداند.
پس از انتشار کتاب واقعیت درمانی و استقبال خوب متخصصان، گلسر برای نهادینه کردن آموزشهای خود، حفظ استاندارد آن، کسب اطمینان از صحت و اعتبار آموزش فنون و مهارتهای واقعیت درمانی مؤسسهای تأسیس نمود.
او از سال ۱۹۹۰ به طرز مرتب همانند دیگر نظریهپردازان، نظریه واقعیت درمانی را در حوزههای مختلف آزمود که به بسط واقعیت درمانی منتهی شد. او سپس در سال ۱۹۹۶، تئوری انتخاب را به عنوان تئوری پشتیبان رویکرد واقعیت درمانی ارائه کرد.
به طور کلی کتاب تئوری انتخاب توضیح میدهد که افراد چرا و چگونه رفتار میکنند. این تئوری، شیوه کارکرد مغز آدمی را برای صدور رفتار تبیین میکند. تئوری انتخاب معتقد است هر آنچه از ما سر میزند یک رفتار است: غذا خوردن یک رفتار است، دعوا کردن یک رفتار است، دیر سر قرار رفتن یک رفتار است، خشمگین شدن یک رفتار است، غمگین و افسرده شدن یک رفتار است. نگران و مضطرب شدن یک رفتار است، هذیان یک بیمار سایکوز نیز یک رفتار است و همه رفتارها:
- از درون ما برانگیخته میشوند و معطوف به هدفیاند.
- هدف هر رفتار، ارضای یکی از پنج نیاز اساسی ماست:
- عشق و احساس تعلق
- قدرت
- تفریح
- آزادی
- بقا وزنده ماندن
کتاب تئوری انتخاب معتقد است هنگامی که افراد در ارضای نیازهای خود ناکام میشوند، دست به رفتار میزنند؛ یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب میکنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده کنند. این رفتار، هدفمند است و هدفش ارضای نیاز مورد نظر است.
چنانچه فرد، برای ارضای نیازهایش روشهای مؤثر را پیدا نکند، دست به رفتارهای گوناگون میزند که در روانشناسی رایج به این رفتارهای ناکار آماده نامؤثر برچسب بیماری میزنند: مضطرب، افسرده، خشمگین، منزوی و…
گلسر معتقد است، ناکامی در برآورده سازی نیازهای اساسی، یک تجربه عمومی و همگانی است، چرا که واقعیت همیشه با ما هماهنگ و همنوا نیست اما برخی از افراد هنگامی که در برآورده کردن نیازهایشان ناکام میشوند، به جای پذیرفتن مسئولیت و جستجوی راههای مؤثر دیگر برای ارضای نیازهای خود و انجام عمل مسئولانه برای تأمین آنها، مسئولیت گریزانه رفتار میکنند و دیگران را مسئول ناکامی خود میدانند (همسر، فرزند، والدین، همکاران، رفقا) یا توقع دارند واقعیت به نفع آنها کنار برود و چون چنین چیزی فقط تا زمانی که کودک هستیم ممکن است تا اندازهای امکانپذیر باشد یعنی والدین و اطرافیان واقعیت را سانسور یا کمرنگ کنند در بزرگسالی این افراد تلاش میکنند تا به شیوهای مسئولیتگریزانه، واقعیت را انکار کنند.
مثلاً فردی که دانشجوی دوره دکتر است و خانوادهاش او را تأمین میکنند، ممکن است تا زمانی که درس میخواند و زندگی دانشجویی خوبی دارد، سر حال و شاد و کارآمد باشد، چرا که نیازهای اساسیاش به بهترین وجه برآورده میشود.
حالا اگر پدر خانواده ورشکسته شود و دیگر نتواند او را تأمین کند، نیازهای اساسیاش (در مورد او اکنون نیاز به بقا و زنده ماندن که سمبل آن پول است تا بتواند غذا، پوشاک و مسکن داشته باشد)، به چالش گرفته میشود و در ارضای آنها ناکام میماند.
مطالعهی این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.