توضیحات
کتاب مقدمهای بر نظریههای یادگیری (به انگلیسی: An introduction to theories of learning) نوشته دکتر متیو اچ. السون / دکتر بی. آر. هرگنهان میباشد که توسط دکتر علیاکبر سیف ترجمه و توسط انتشارات دوران منتشر شده است.
در کتاب مقدمهای بر نظریههای یادگیری آمده است:
علم روانشناسی شاخههای تخصصی فراوانی دارد که یکی از مهمترین و قدیمیترین آنها یادگیری است. یادگیری از معدود زمینههای روانشناسی است که اندک زمانی پس از استقلال یافتن روانشناسی به عنوان یک نظام علمی پای گرفت.
یادگیری نه تنها به عنوان یک زمینه علمی که بهخودیخود حائز اهمیت است مورد توجه صاحبنظران قرار دارد، بلکه از آنجا که سایر رشتههای روانشناسی یادگیری را اساس شناسایی مسائل مورد بحث خود میدانند این شاخه تخصصی علم روانشناسی، از همان روزهای نخست تأسیس روانشناسی علمی، مورد توجه روانشناسان مختلف بوده است.
این روزها یادگیری از عوامل مهم تبیینکننده رشد شخصیت به حساب میآید. بعضی از روشهای کارآمد رواندرمانی بر اصول یادگیری بنا نهاده شدهاند.
در تجدید سازمان مؤسسات نگهدارنده بیماران روانی و مجرمان، اصول یادگیری مورد استفاده قرار گرفتهاند. اصول یادگیری در زمینههای رفاه عمومی، روابط بینالملل، روشهای حقوقی و قضایی و بهداشت به کار گرفته میشوند.
یادگیری به عنوان وسیلهای برای تغییر نگرش مردم نسبت به آلودگی و کنترل جمعیت مورد بررسی قرار میگیرد و در همین رابطه یادگیری به عنوان وسیلهای برای ایجاد تغییرات فرهنگی به طور کلی مورد بحث و بررسی قرار دارد.
کتاب مقدمهای بر نظریههای یادگیری مشتمل بر ۱۷ فصل و ۶ بخش مجزا میباشد:
بخش ۱: معرفی یادگیری
بخش ۲: نظریههای کارکردگرایی
بخش ۳: نظریههای تداعی گرایی
بخش ۴: نظریههای شناختی
بخش ۵: نظریه نوروفیزیولوژیکی
بخش ۶: نظریه تکاملی
بخشی از فصل ۱ کتاب مقدمهای بر نظریههای یادگیری را باهم مرور میکنیم:
یادگیری یکی از مهمترین زمینهها در روانشناسی امروز و در عین حال یکی از مشکلترین مفاهیم برای تعریف کردن است. در یکی از فرهنگ لغتها یادگیری اینگونه تعریف شده است کسب دانش، فهمیدن یا تسلط یابی از راه تجربه یا مطالعه.
اما بیشتر روانشناسان این تعریف را نمیپذیرند؛ زیرا در آن اصطلاحات مبهم دانش، فهمیدن و تسلط یابی به کار رفتهاند. در عوض ما تعریفی از یادگیری را ترجیح میدهیم که به تغییر در رفتار مشاهدهپذیر اشاره میکند.
معروفترین تعریفها تعریفی است که به وسیله گر گوری آ کیمبل پیشنهاد شده است. کیمبل یادگیری را به صورت تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری که در نتیجه تمرین تقویتشده رخ میدهد تعریف کرده است.
بخشی از فصل ۴ بخش ۲:
پژوهشهای ثرندایک با مطالعه تلهپاتی ذهنی در کودکان شروع شد. پژوهشهای بعدی او با ماکیان گربه، موش، سگ، ماهی، میمونهای کوچک و سرانجام انسانهای بزرگسال انجام گرفت.
او همچنین میخواست از میمونهای بزرگ نیز استفاده کند اما استطاعت مالی برای خرید و امکان نگهداری آنها را نداشت. بازدهی علمی ثرندایک تقریباً باورنکردنی است.
او در زمان مرگ درسال ۱۹۴۹ پانصد و هفت اثر علمی شامل کتاب، تکنگاری و مقاله علمی از خود به یادگار گذاشت. با روحیهای که در اندازهگیری همه امور داشت در زندگینامهاش نوشت که تا شصت سالگی بیش از بیست هزار ساعت صرف خواندن و مطالعه کتابها و مقالههای علمی کرده بود و زمانی اهمیت این مطالب معلوم میشود که بدانیم او در درجه اول یک پژوهشگر بود تا یک اندیشمند.
بخشی از فصل ۱۰ بخش ۴:
پس از جی.بی. واتسون، رفتارگرایی به صورت اشتیاق بزرگ روانشناسان آمریکا درآمد و از زمان او به با نفوذترین نظریهپردازان یادگیری مانند گاتری، اسکینر و هال رفتارگرا بودند.
انتقاد شدید رفتارگرایان از روش دروننگری و ونت و تیچنر سبب شد که این روش تقریباً به طور کلی کنار گذاشته شود. در حدود همان زمانی که رفتارگرایان روش دروننگری را در آمریکا موردانتقاد قرار دادند گروه کوچکی از روانشناسان آلمانی که خود را روانشناسان گشتالت مینامیدند استفاده از آن روش را در آلمان به باد انتقاد گرفتند.
اگر به کتابِ نظریههای یادگیری علاقه دارید، مطالعه این کتاب را هم به شما پیشنهاد میکنیم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.